loading...
3d web academy
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
قرعه کشی 15000 تومان شارژ(همین الان شرکت کتید) 1 5346 simkart
سلنا گومز امروز بهترین روز زندگیمه چون جاستین بیبر گند زده 0 6531 admin
انواع کاندوم و نحوه استفاده از کاندوم 0 5048 admin
رنگ تیره آلت تناسلی و بیرون زدگی لبهای کوچک آلت تناسلی 0 8499 admin
میل به رابطه ی مجدد بعد از رابطه و ارضاء شدن 0 4684 admin
تاثیرات مخرب فیلم‌های سو/پر بر روابط زناشوئی 0 7065 admin
حکم مایعاتی که از زنان در هنگام معاشقه خارج مشود چیست؟ 0 5168 admin
کامل ترین مقاله در باره ی خود ارضائی 0 4716 admin
برای رهائی از شهوت و کنترل نفس چه کنیم؟ 0 7970 admin
اختلافات زناشوئی در دوران نامزدی 0 4145 admin
هر آنچه که یک خانم باید در مورد قاعدگی بداند 0 5388 admin
پرسش و پاسخ ( خود ارضائی) 0 5336 admin
علت بی اختیاری در انزال چیست و راههای درمان آن کدام است؟ 0 5608 admin
کوچکي آلت‌تناسلي قابل درمان است؟ 0 4057 admin
پرده ارتجاعی چه ویژگی دارد؟ 0 13061 admin
ماساژ زناشويي( ماساژ کلیتوریس ) 0 6903 admin
تاثیر روابط زناشوئی پدر و مادر بر فرزندان 0 3871 admin
حالت های مختلف برای هم آغوشی 0 6030 admin
حالت های مختلف برای رابطه ی جنـ ـسی 0 6460 admin
راهکار برای جلوگیری از زود انزالی در مردان 0 4632 admin
علی یوسفی بازدید : 422 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

http://jamnews.ir/Images/News/Smal_Pic/12-11-1390/IMAGE634636765322927474.jpg

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟

....

ادامه را حتما بخوانید فوق زیبا

علی یوسفی بازدید : 242 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

http://reza515515.persiangig.com/%DA%AF%D9%84%20%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%82%D8%AA.jpg

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری که سزاوار تر است را انتخاب نماید. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید به شدت غمگین شد چون دختر او به طور مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.

مادر گفت: تو شانسی نداری نه ثروتی داری و نه خیلی زیبایی.
دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

علی یوسفی بازدید : 310 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

http://love-ali.lxb.ir/upload/love-ali/image/1-ahangar.jpg

آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد.

یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: «واقعاً عجیب است. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده، نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم؛ اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگی‌ات بهتر نشده!»

آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.
سرانجام در سکوت، پاسخی را که می‌خواست یافت.

علی یوسفی بازدید : 266 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)
درخشش خورشید


روزی پسر بچه‌ای در خیابان سکه‌ای یک سنتی پیدا کرد. او از پیدا کردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز، سرش را به دنبال گنج به سمت پایین بگیرد! او در طول زندگی، ۲۹۶ سکه ۱ سنتی، ۴۸ سکه ۵ سنتی، ۱۹ سکه ۱۰ سنتی، ۱۶ سکه ۲۵ سنتی، ۲ سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده ۱ دلاری پیدا کرد؛ یعنی در مجموع ۱۳ دلار و ۲۶ سنت

علی یوسفی بازدید : 281 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)
وایسا دنیا


من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی‌ثمر برای هر زیاد و کم

.....


علی یوسفی بازدید : 266 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

درگیر رویای توام

درگیر رویای توام .. من‌و دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت .. تو من‌و انتخاب کن

دلت از آرزوی من .. انگار بی‌خبر نبود
حتی تو تصمیمای من .. چشمات بی‌اثر نبود

علی یوسفی بازدید : 340 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)
نگاه و فریاد


استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است؛ اما چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

علی یوسفی بازدید : 313 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

دیگه باورم شده ندارمت

این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر ..  نمیخواد باور کنه نداردت 

نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم

....


علی یوسفی بازدید : 296 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)

کاش عاشقت نمی‌شدم

فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم

خاطره‌ها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی‌ رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو

علی یوسفی بازدید : 319 شنبه 14 بهمن 1391 نظرات (0)
دلی به وسعت دریا


رابرت دانیس زو” قهرمان مشهور ورزش گلف در آرژانتین، در یک مسابقه برنده شد و مبلغ زیادی پول برد.
در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه، زنی به سوی او دوید و با تضرع و زاری از او خواست تا پولی به او بدهد تا بتواند کودک بیمارش را از مرگ نجات دهد


تعداد صفحات : 5

درباره ما
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای خشنودی امام زمان از ما و شما چندصلوات میفرستید؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1480
  • کل نظرات : 220
  • افراد آنلاین : 59
  • تعداد اعضا : 4529
  • آی پی امروز : 697
  • آی پی دیروز : 982
  • بازدید امروز : 1,938
  • باردید دیروز : 1,796
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 1,938
  • بازدید ماه : 12,029
  • بازدید سال : 257,512
  • بازدید کلی : 2,587,850
  • کدهای اختصاصی